از ویژگی های این نواحی هموار وجود نسبی پوشش گیاهی است که درصد مرغوبیت و نا مرغوب بودن با توجه به جنس خاک، میزان بارش، دست نخورده بودن و همچنین دیگر خواص آن، بستگی به طبیعت منطقه و اثر آنها دارد.این نواحی مستعد چرای دام است و از آنجایی که طبیعت سرسختی ندارد فعالیت های مختلف انسانی در این مناطق بسیار گسترده تر می باشد از این رو بیشترین جمعیت کشور در این نواحی ساکن هستند.
دشت یا جلگه سرزمین پست و همواری است که از آبرفت رودها به وجود آمدهاست و به دریا یا دریاچهای دائمی ختم میشود، زمانی که صحبت از دشت و جلگه به میان می آید لازم است مناطق آبرفتی، کوهپایه ای و حتی مناطق نیمه جلگه ای نیز مورد بررسی قرار گیرد و به آن اشاره شود. انسان همواره در طول تاریخ سعی می نماید به منظور ایجاد سر پناهی امن برای سکونت، آن را با محیط پیرامون خود هماهنگ سازد تا بتواند شرایط مناسبی برای ادامه حیات خویش ایجاد کند و در حقیقت شرایط و عوامل جغرافیایی. اقلیمی نیز در شکل گیری این فضای زیست دخالت مستقیمی دارد. در ایران به دلیل دارا بودن چهار اقلیم متفاوت گرم و مرطوب,گرم و خشک, معتدل و مرطوب و سرد, معماری متفاوتی (به ویژه در طراحی مسکن بومی) هماهنگ با عوامل جغرافیایی به وجود آمده است که در این معماری به کارگیری مصالح بومی که کمترین تًاثیرنامطلوب بر محیط را دارند و همچنین کاهش میزان انرژی مصرفی با استفاده از مصالح بومی موجب پایداری محیط زیست و افزایش دوام بناها گردیده اند، لحاظ شده است.
مناطق نيمه جلگهاى: در مناطق نيمه جلگهاى يا نيمه استپي، ميزان بارندگى سالانه بين ۲۰۰ تا ۴۵۰ ميلىمتر است. گياهان عمده اين مناطق از تيرهٔ نعناع، کاسني، بقولات، گندميان، اسفناج و از انواع درمنه، گون، جارو، کنگر، شقاقل، علف شور، آويشن، گل گندم، و علف پشمکى هستند. اين مناطق سلسله کوههاى زاگرس و بخشهائى از کردستان، خراسان، کرمان و فارس را شامل مىشود. منطقه جلگهاى نیز در سطح وسيعى از کشور که مقدار باران سالانه بين ۱۰۰ تا ۲۳۰ ميلىمتر است گياهان گوناگونى ديده مىشود. يکى از گياهان مشخص جامعه گياهى جلگهاي، درمنه است. اين نوع گياه در خوزستان بهدليل بوتهکنى از بين رفته است در بعضى از مناطق گياهانى چون علفشور و درختچه تاغ جايگزين آن شده است، انواع زنبق، گَوَن، جارو، چوبک، کلاه ميرحسن، شکر تيغال، خورنال، خارشتر و ... از گياهان ديگر اين مناطق هستند.
مناطق جلگهاى را بر حسب دماى زمستانى آن به سه بخش بهشرح زير تقسيم مىکنند:
جلگهاى گرم: در اين مناطق دماى متوسط در دىماه بيش از ۱۰ درجه سانتىگراد است. خوزستان، جنوبشرقى استان فارس و نواحى کمارتفاع بلوچستان و صحراى مرکزى جزء اين مناطق به حساب مىآيند.
جلگهاى معتدل: دماى متوسط دىماه مناطق جلگهاى معتدل از ۵ تا ۸ درجهٔ سانتىگراد است. زاهدان، بيرجند و قم جزء اين مناطق هستند.
جلگهاى سردسير: دماى متوسط دىماه در اين نواحى از چهار درجه سانتىگراد کمتر است. مناطق جلگهاى سرد، تهران، اصفهان، سبزوار، و کوهستانهاى نواحى مرکزى و جنوب شرقى را شامل مىشود.
از جلگههای اصلی ایران میتوان از جلگه خوزستان، جلگه مازندران، جلگه کرمانشاه، جلگه اصفهان، جلگه شیراز، جلگه گرگان، جلگه پاسارگاد (شهرستان پاسارگاد به مرکزیت سعادت شهر) و جلگه هلیلآباد نام برد. نمونهای از دیگر جلگههای ایران عبارتاند از: جلگه ماژان، جلگه موسیآباد، جلگه چاه هاشم، جلگه شبانکاره، جلگه سیرجان، جلگه زوزن، جلگه خوزستان. همچنین در جهان، جلگه سند و گَنگ جلگه پهناور و حاصلخیزی است که بیشتر شمال و شرق هندوستان، بخش اعظم پاکستان و همه بنگلادش را در بر میگیرد. بخش بزرگی از این جلگه از دو رود بزرگ سند و گنگ آب میخورد و نام آن از نام این دو رود گرفته شده است. جلگه لیانوس، این ناحیه در فصول خشک بیابانی است؛ اما در فصل باران سرسبز و حاصلخیز میشود. جلگه لومبارد در مناطق از حاصلخیزترین نواحی موجود در کشور ایتالیا هستند که توسط رودخانه آبیاری میشوند. در این اراضی، ذرت، میوه و درخت توت که روی آنها کرم ابریشم پرورش مییابد، رشد میکند. جلگه پامپاس، جلگهی وسیع، بدون درخت و پوشیده از چمن اطراف رودخانه لاپلاتا از وسیعترین مراتع موجود در جهان است. استپ، جلگههای بی درخت واقع در روسیه هستند که از حاشیه دریای خزر به سمت شرق امتداد یافته اند. این نواحی در تابستان بسیار خشک و در زمستان بسیار سرد و بی باران هستند.
جلگه ها در شمال و جنوب ایران واقع شده اند. جلگه ساحلی دریای خزر, حاشیه باریك جنوبی دریای خزر است كه بلافاصله بعد از دریا آغاز میشود و امتداد آن تا دامنههای شمالی البرز میرسد. طول جلگههای ساحلی دریای خزر حدود ۵۰۰ كیلومتر و عرض این جلگهها در طول خود از آستارا تا رود گرگان همواره متغیر و غالباً كم تر از ۲۰ كیلومتر بوده است. سواحل جنوبی خزر و درون این جلگه ها كشتزارهای سرسبز و رودخانه های متعدد جریان دارند و زندگی در پای كوه های جنگلی و مشرف به دریا رونقی عمیق دارد. جلگههای ساحلی خلیج فارس و دریای عمان در جنوب ایران در طول تقریبی ۱۴۸۰ كیلومتر در مجاورت دو دریای عمان و خلیج فارس قرار دارد و رودخانه میناب، این منطقه ساحلی را به دو قسمت جلگه ساحلی خلیج فارس (از مصب اروندرود تا میناب) و جلگه ساحلی مكران (از میناب تا مرز پاكستان) تقسیم میكند. تنگه هرمز در ۸ كیلومتری بندرعباس حدفاصل میان این دو دریا قرار دارد.
دشت ها ی ایران نیز مشتمل بر دشت های وسیع و متعددی در مناطق مختلف كشور است ولی بزرگ ترین و مهم ترین دشت های ایران دشت كویر و دشت لوت هستند كه در میان كوه های البرز, خراسان, كوه های مركزی و كوه های خاوری قرار گرفته اند و چاله بزرگی در مركز ایران ایجاد كرده اند كه بدیع ترین جلوه های بیابانگردی و توریسم صحرایی را به نمایش می گذارند. بیابان های ایران مساحتی حدود ۰۰۰/۳۲۰ كیلومتر مربع دارند كه ارتفاعات آن ها را به چند حوزه تقسیم میكنند. مهم ترین حوزههای آن یكی حوزه شمالی به نام كویر نمك و دیگری حوزه جنوبی به نام كویر لوت است. كویر لوت در جنوب خاوری كشور واقع شده و در حدود ۸۰۰۰۰ كیلومتر مربع وسعت دارد. لوت را از لحاظ شكل ناهمواری و پراكندگی عوارض جغرافیایی میتوان به سه بخش لوت شمالی، لوت جنوبی و لوت مركزی تقسیم كرد كه وسیعترین و نیز پستترین بخش بیابان لوت است و در آن نمونههای كامل انواع عوارض مختلف بیابانی دیده میشود. لوت، از لحاظ پوشش گیاهی بسیار فقیر و قسمت اعظم آن فاقد گیاه است. در هیچ قسمتی از ایران سرزمینی به این خشكی و كم گیاهی دیده نمیشود. منطقه فاقد حیات حدود ۲۰۰ كیلومتر طول و ۱۵۰ كیلومتر عرض دارد و قسمتهای مركزی لوت مركزی به كلی فاقد گیاه است. دشت كویر كه به كویر نمك نیز شهرت دارد, فضای وسیع و بستر پر شده یك چاله زمینشناسی است كه در جنوب رشته جبال البرز میان خراسان و سیستان و قم و كاشان و یزد قرار گرفته است. طول آن از شرق به غرب ۶۰۰ كیلومتر و عرض آن از شمال به جنوب از ۱۰۰ تا ۳۰۰ كیلومتر است. سطح آن صاف و هموار با مختصر شیبی از كوه ها به پستترین نقطه منتهی میشود.
جلگهها سرزمینهای همواری هستند که از ته نشین شدن رسوبات رودخانهها و انشعابات آنها پدید آمدهاند. خاک این اراضی برای کشت و زرع بسیار مناسب است. جلگه یک منطقه وسیع و هموار است که عموماً بلندای کمی دارد و ارتفاعات زیادی در آن دیده نمیشود. این شکل زمین به طور کلی در ارتفاع پایینتری از سطح زمینهای اطراف واقع شده و عموماً در امتداد زمینهای هموار داخلی یا سواحل یافت میشوند. جلگه در تمامی قارهها وجود دارد و بیش از یک سوم مساحت کل جهان را در برمیگیرد. این نوع زمین اکثراً برای شهرکسازی و برای اهداف کشاورزی مناسب است. در کشاورزی، اراضی دشتی نسبت به فلات یا کوهستان برای کشاورزی مناسبتر هستند. این سطوح پهناور به طرق مستقیم یا غیرمستقیم محصول فرسایش هستند. با فرسایش کوهها و تپهها، جاذبه و جریان آب و یخ، رسوبات را به سمت سرازیری می کشاند، لایهها روی هم ته نشین شده و جلگهها را تشکیل میدهند. جریان آب رودخانهها با فرسایش سنگ و خاکهای مسیر خود، زمینهایی که از آن عبور می کنند را صاف و هموار میکنند. این رسوبات وارد آب رودخانهها شده و با گذشت زمان به صورت لایه لایه بر روی لایه روی هم انباشت میشوند و جلگههای آبرفتی را تشکیل میدهند.
رودخانهها نهایتاً رسوبات خود را به اقیانوس منتقل میکنند. این رسوبات به محض ادغام با دریا آرام آرام انباشت میشوند و با انباشته شدن پی در پی این لایهها بر روی هم، ارتفاع این منطقه از سطح دریا بیشتر و بیشتر میشود. این رسوبات همراه با رواناب، تپهها و کوهها، جلگههای ساحلی را تشکیل میدهند. بدیهیترین تفاوت مابین جلگه و دلتا در شکل ظاهری آنهاست. محل تشکیل شدن دلتا، در دهانه رودخانهها و دریاهاست و از این رو ظاهری مثلث شکل دارد. این نام را یونانیها به دلیل شکل مثلث مانند و شباهت آن به حرف دلتا در الفبای یونانی داده بودند. ارتفاع دلتا از سطح زمینهای اطراف بالاتر و ارتفاع جلگه عموماً از سطح زمینهای اطراف پایینتر است. تفاوت دیگر آن است که جلگه از انباشته شدن آبرفت رودها در مسیر حرکت خود به وجود میآید اما دلتا از انباشته شدن آبرفتها در دهانه رودها و دریاها پدیدار میشود.
اهمیت جلگهها:
۱. کشاورزی: اراضی جلگهای در بخش کشاورزی از اهمیت ویژه برخوردار هستند. رسوبات تشکیل دهنده انواع مختلف اراضی جلگهای بطور چشمگیری به افزایش حاصلخیری خاک کمک کرده و در نتیجه با افزایش رشد محصولات زراعی و مراتع، چراگاه خوبی برای دامها فراهم میآورند.
۲. سکونتگاههای انسان: جمعیت انسانها و اکثر سکونتگاهها معمولاً در نواحی جلگهای متمرکز است. دلیل این امر آن است که اکثر شهرها روی زمینهای تقریباً مسطح روی جلگهها واقع میشوند. زمین کنار رودخانه میتواند از اهمیت اقتصادی فراوان برخوردار باشد. این نوع زمینها که توسط رودخانهها پیموده میشوند، آبیاری مزارع را بسیار سادهتر از سایر اراضی مورد استفاده در کشاورزی میکنند.
۳. جذب تمرکز جمعیت: زمینهای جلگهای مانند دشتهای آبرفتی به سبب مزایایی که نسبت به دشتهای سیلاب دره دارند، تمرکز جمعیت را به سمت خود میکشاند. این زمینها معمولاً در معرض سیل سالانه یا دوره ای قرار داشته و دامنه تپهها برای کشت و زرع بیش از حد شیب دار و صخره ای هستند.
۴. فعالیتهای ورزشی: اراضی جلگهای برای فعالیتهای ورزشی بسیار عالی هستند؛ زیرا زمینی مسطح و هموار برای ورزش و سایر فعالیتهای تفریحی را فراهم میکنند.
۵. مسیر ارتباطی مناسب: دشتها مسیرهای ارتباطی خوبی مانند راه آهن، جاده، فرودگاه و .. هستند.
۶. منابع معدنی: دشتها منابع خوبی از منابع طبیعی مانند ذغال سنگ، قلع و نفت هستند(منبع: ویکی پدیا، صبا بلوگ و newsin.ir/fa/content).