معماري پديده اي برگرفته شده از دانش مهندسی، محیطی، اجتماعی، هنری و ... است كه طي هزاران سال وجود داشته و نمونه هاي آن به اشكال بناها و ساختمانهاي متعدد در جهان پراكنده ميباشد. معماری روستایی ایران مجموعه متنوعی از ابنیه و سکونتگاه ها را در بر می گیرد. در این سرزمین با تنوع جغرافیایی، اقلیمی و گوناگونی فرهنگی, در هر مکان, روستاها ریخت ویژه ای پیدا کرده اند،
گاهی خانه ها پراکنده و جدای از یکدیگر و گاه به هم تپیده، بام خانه ها در جایی تیرپوش است و مستوی و در جای دیگر شیب دار و در بعضی مناطق دیگر گنبدی شکل و منحنی. معماری سنتی روستایی ایران مجموعه ای بسیار متنوع است. این معماری کاملا منطبق بر اقلیم و فرهنگ مردم هر منطقه ساخته شده و کارکردهای معیشتی آن نیاز اقتصاد روستاییان را برآورده می سازد. زندگی در این نوع از معماری به حداقل مصرف انرژی نیاز دارد و آسایش محیطی در این نوع معماری بسیار بالا است؛ گویی در روستاهای ایران معماری روستایی، بخشی تفکیک ناپذیر از فرهنگ و اقتصاد در زندگی روستاییان است. از مهمترین عوامل الگوهای معماری در سطوح سرزمینی، شرایط اقلیمی هر ناحیه است که مسبب ایجاد تغییرات گسترده در معماری میشود، به عنوان مثال در مناطق کوهستانی به دلیل وجود آب و هوای سرد خانه ها به صورت مجتمع در کنار یکدیگر ساخته میشود و همچنین کمی زمین، معماری خانه ها اغلب در شیب دامنه انجام شده، در روستاهای پله کانی سقف هر خانه، حیاط خانه دیگر است (مانند روستای اورامان تخت در کردستان یا هجیج در کرمانشاه و دیگر موارد قابل ذکر) البته که از گذشته این روستانشینان با درایت بر اساس محدودیت موجود زمین مسطح و نبود امکانات، از اراضی ناچیز هموار مناطق کوهستانی برای زراعت بهره میبردند. بنابراین شرایط طبیعی در معماری ارتباط مستقیمی دارد، به همین دلیل در مناطق پربارش شمالی برای معماری خانه ها از سقف شیبدار استفاده شده است و در مناطق گرم و خشک مرکزی از معماری سقوف گنبدی، سایه بانه ها در معابر و حتی بادگیرها برای خنک سازی استفاده میشود.
روستا در عالم واقع یک پدیده واحد است و نمی توان عوامل و اجزا ء فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، زیست بومی و غیره آن را از یکدیگر جدا کرد. زیرا شامل عده ای از مردم که شغل و فعالیت تولیدی ویژه ای دارند، در محیط معین و مشخصی زندگی میکنند، با یکدیگر روابط و مناسبات تعیین شده ای دارند، دارای باورها، اعتقادات و ارزشهای ویژه ای هستند و در بستر جغرافیایی خاصی نیز زندگی می کنند. معماری روستایی در تاثیر عوامل گوناگون سازمان فضایی و کالبد روستا در سطوح و مقیاسهای گوناگون، از کلان تا خرد، مسیر است؛ درمقیاس سازمان فضائی روستا، نحو قرار گیری بافت، مزارع و باغات راه و جاده، پل، واحد ساختمانی، نحو ترکیب فضاها با یکدیگر مثلا ارتباط اتاق یا ایوان و عوامل محیطی و انسانی قابل بررسی است. معماری کالبدی بیشتر متوجه عوامل اقلیمی است که از آن جمله اند: آب، باد، باران، برف، روزهای یخبندان، سرما، گرما، رطوبت محیط، تابش خورشید، شکل و جنس زمین، پوشش گیاهی و امثال آن. پیدایش و بقای گروهای انسانی بدون وجود مستمر آب در محیط طبیعی غیر قابل تصور است از این لحاظ، آب از عناصر اولیه و همگانی بوده و نقش زیستی ان، کسب و مصرف ان برای هر جامعه انسانی اجتناب ناپذیر است. لذا از مجموعه عوامل اقلیمی موثر در کالبد معماری روستا می توان اشاراتی به عامل آب داشت که خصوصا در سرزمین نیمه خشک و کم آب ایران نقش بسیار حیاتی در معماری روستایی دارد. در روستا های مناطق گرم و خشک که بخش وسیعی از ایران را در برگرفته اند، باید روش ها و ملاحظات متلف برای جلوگیری از تابش سوزان آفتاب پیش بینی گردد. در مناطق سردسیر نیز همه تلاش بر این است که از حداقل ماده سوختی که گاهاً بنیاد گیاهی دارد و یا سوختهای فسیلی، حداکثر استفاده به عمل آید. همان گونه که روستائیان در معماری برای گریز از مضرات بادهای مزاحم پیش بینی های لازم را به عمل آورده و فنونی به کار برده اند برای استقبال از بادهای مفید و بهره برداری از آنها راه حل هایی را در طراحی و معماری سرپناه کسب نموده اند.
برای برپا کردن ساختمان در هر جا اصل بر این است، از مواد و مصالح ساختمانی که در طبیعت اطراف به وفور یافت می شود، استفاده گردد. در کنار هور و مرداب از نی، در حاشیه جنگل از چوب، در بیابانها از گل و در کوهستانها از سنگ بهره گیری می شود، بنابراین شناخت خواص مواد و مصالح ساختمانی این ویژگی پشتوانه نقش مثبت و استقلال نسبی روستاییان در معماری ساختمان دهاتها است. مشاهدات و بررسی های مکرر, نشان می دهد که روستاییان در مورد قابلیت مواد بومی شناخت دقیقی دارند. بریدن نی از مرداب زمان خاصی دارد و کاربرد آن در بنا نیز چنین است. معرفت روستاییان از طریق انباشت تجربه نسل های متعدد به ابعاد و اندازه های مناسب برای اجزا ساختمان نیز تسری یافته است. این موضوع دارای کمال اهمیت است که چه مقدار از درآمد حاصل از نوع فعالیت اقتصادی و تولید هر خانواده روستایی می تواند صرف مسکن شود حتی در مناطقی که منابع و مصالح ساختمانی در محیط قرار دارند و ازران هستند، باز هم تولید سرپناه مقدار هزینه بر خانواده تحمیل می کند. در مواردی به دلیل ضرورت ترک کار تولیدی اصلی و پرداختن به ساخت ساز خانه موجب کاهش درآمد می شود موضوع تعاون و همیاری سنتی جمعی از روستائیان در ساخت خانه نو ساز هر یک از روستائیان از مواردی است که این هزینه ها را به نحو بارزی کاهش می دهد ولی در هر حال پاره ای از روستا بخشی از فعالیت خانه سازی تخصصی بوده و لازمه آن اجیر کردن بنا و استادکار است. ازسوی دیگر بخشی از نیازهای اقتصادی و تولیدی روستاییان وابسته به فضاهای خانه است بنابراین در معماری روستایی به عنوان بخشی از نوع تولید، نوع ابزار مصرفی نیز محیط مصنوع را تحت تاثیر قرار می دهد به دلیل محدودیت های موجود در بافت روستا و تغییرات سبک زندگی با تجهیزات و ماشین آلات بزرگ، نیاز است طراحی وسعت خانه های روستا عوض شده و گاهی فضا های تازه مانند پارکینیگ برای نگهداری تراکتور، کمباین یا وانت به خانه ضمیمه گردد. نقش فعال خانواده در ساختمان سازی در روستاها خانه ها اغلب به دست اعضای خانواده ساخته می شود. گاهی اوقات همسایه ها و خویشاوندان نیز موقتا به همکاری خوانده می شوند و دست به دست یکدیگر می دهند و خانه را برپا می کنند. اگر اجرای کار پیچیده باشد برای اجرای قسمتی از ساختمان, مثلا پوشش ضربی اتاق ها از استادکار کمک گرفته می شود، اینها بر اساس نوع معیشت روستاییان و طراحی پلان و حتی نما در معماری فضاهای خانه است که بخشی از تعاملات معیشتی در آن صورت میگیرد(برگرفته شده از منابع و سایتهای متعدد).